کد مطلب:161812 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

صدق حقیقی و کامل
مخفی نماند كه صدق حقیقی واقعی، آخر مقامات انسانی است و اشرف كمالات نفسانیه است؛ چه صادق حقیقی آن باشد كه آنچه گوید از معارف و اصول دین و مذهب و صفات حسنه قلبیه و اخلاق ذمیمه نفسانیه و اعمال جوارحیه از واجبات و محرمات و غیر آن، حقیقت آنها در قلبش باشد و گفتارش صادقانه از مكنون در قلبش خبر دهد. نه چنان باشد كه در حق امثال او خدای تعالی فرموده:

یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم [1] .

به دهانهای خود گویند آنچه را كه در دلهایشان نیست. پس داخل شود در زمره آن منافقین كه به زبان خود شهادت دادند بر رسالت پیغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم و گفتند: نشهد انك لرسول الله [2] ، و چون در دل اعتقاد نداشتند به آنچه بزبان گفتند، خدای تعالی درباره ایشان فرمود: و الله یشهد ان المنافقین لكاذبون [3] و خدای شهادت می دهد كه منافقین هر آینه دروغ می گویند در آنچه به شهادت خود ادعا نمودند كه ما این را از روی دل و اعتقاد می گوئیم. و به آنچه گویند به طبق آن عمل كنند و كردار اعضاء و جوارح خود را با گفتار زبان یكسان نمایند و افعال خود را شاهد راست بودن اقوال خود قرار دهند به آن كه به زبان بگویند، و به اعمال و كردار خلاف گفته خود را مكذب باشند؛ زیرا كه اگر راست بود در نزد گوینده، البته خود به خلاف آن عمل نمی كرد؛ چون به خلاف آنچه گوید رفتار كند، پس آنچه گوید در نزد او راست نباشد. و از تمام و كمال این مقام است، وفا كردن به آنچه وعده دهد و در عهده گیرد كه آن را بكند برای خالق یا مخلوقی و وعده خود را صادق كند.


و بعضی از محققین گفته كه: آیه مباركه یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون. كبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون. [4] .

ای كسانی كه ایمان آوردید چرا می گوئید چیزی را كه نمی كنید آن را! بزرگ است در نزد خدای تعالی معصیت این كار كه بگوئید چیزی را كه نكنید آن را. ظاهر است در بیان حال آنان كه خلف وعده كنند و این همه تهدید و وعیدو سرزنش برای ایشان است كه وعده كنند و به آن وفا نكنند. [5] .

و این جماعت را در جای دیگر از كاذبین شمرده چنان كه می فرماید: و منهم من عاهد الله لئن اتینا من فضله لنصدقن و لنكونن من الصالحین فلما اتیهم من فضله بحلوا به و تولوا و هم معرضون فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما كانوا یكذبون. [6] .

پاره ای از مردمان یا منافقان كسی است كه عهد كرد با خدای تعالی كه اگر عطا كند به ما از فضل خود، هر آینه صدقه دهیم. البته و هر آینه می باشیم از شایستگان. پس چون عطا فرمود ایشان را از فضل خود، بخل نمودند به آن و روی گردانیدند و اعراض كردند. پس از پی درآورد آن بخل، مرض نفاق را در دلهایشان تا روزی كه رسند به جزای خداوند به سبب آن كه خلاف كردند با خدای آنچه را كه وعده داده بودند به او؛ و به سبب آن كه بودند كه دروغ می گفتند در این عهد كه با خدای خود كردند. و ما برای حالت این جماعت - كه در این آیه شریفه به ایشان فرموده - در باب شانزدهم كتاب «كلمه طیبه» - شرحی مبسوط نوشتیم و در آن فواید


بسیار است هر كه رجوع كند به آنجا بهره مند خواهد شد. و پس از طی این مرحله بایست آنچه در قلب سپرده و در مكنون خاطر ودیعه گذاشته، با واقع آن یكسان باشد. و واقع به همه جهت مطابق باشد با آنچه در قلب اوست. و این در باب معارف چنان است كه هر چه را معتقد است به وجودش و صفاتش و افعالش به نحوی كه لایق و شایسته آن موجود است، چون ذات اقدس حضرت باری جل جلاله و انبیاء عظام و اوصیاء گرام علیهم السلام و ملائكه روز قیامت و بهشت و دوزخ چنان باشد كه دانسته و اعتقاد كرده، و در مرحله اخلاق چنان است كه آنچه داراست به حسب گفتار و اعتقاد خود، راست باشد؛ یعنی حقیقت آن صفت در او موجود باشد، مجرد دعوی نباشد و بر او مشتبه نشده باشد؛ و الا در این مرحله كاذب خواهد بود. چنان كه در مقام دوم در شرح قول امیرالمومنین علیه السلام كه فرمود: ایاكم و الكذب فان كل راج طالب و كل خائف ها رب بیانی فی الجمله از این مطلب شد. [7] .

و این فقره شریفه اگر چه در بیان میزان فهمیدن صدق و كذب در مرحله خوف و رجا است، اما در آن دستورالعملی است از برای سایر صفات حمیده مثل توكل و محبت و رضا و تسلیم و غیرها. و تمام آنها در این جهت شریك و برای همه آنها آثار و علاماتی است كه خود و دیگران توانند تمیز دهند میان صادق وگرنه كذب دانند. و چون مجاهد فی الله در تمامی این مقامات بایست موحد بوده، انباز و


شریكی برای حق تعالی در هیچ مرحله نگیرد، و آنچه گوید و كند و در دل جای دهد با خلوص و پاكی از همه مفاسد باید خالص برای ذات مقدس حضرت احدیت باشد، چنان كه در آیه مباركه ان صلوتی و نسكی و محیای و مماتی لله رب العالمین [8] كه در اول نماز خوانده می شود - و ترجمه آن در فصل اول گذشت - اشاره ای است به این مقام. و صدق در این مرحله، مشوب نبودن هیچ كدام از آنهاست به حقیقت و راستی به چیزی غیر از آن ذات اقدس تعالی شانه. و به این قدم صدق در مرحله اخلاص، تواند آن شجره طیبه را كه در دل كاشته بارآور كند و از آن ثمرهای گوناگون درآورد. و این قسم از صدق كامل یافت نشود، جز در اهل عصمت و طهارت علیهم السلام؛ و لهذا خدای تعالی ایشان را در كلام خود صادقین خوانده و فرموده: كونوا مع الصادقین [9] و امر نموده كه در همه حالات از اقوال و افعال و عقاید و اخلاق و اطوار، هر كس به قدر همت و میسور خود با ایشان باشند. پس در امت مرحومه دو صنف باشند: صنفی صادقین و صنفی كه مأمورند متابعت كنند ایشان را. و نشود مراد از صادقین در این جا، مجرد راستگویان به زبان باشد هر چند در قلب منافق یا در عمل جوارح عاصی باشند؛ زیرا كه محال است خدای تعالی امر كند به متابعت و معیت با منافق یا عاصی. پس مراد از صدق در این جا، صدق در تمام آن مقامات باشد كه به آن اشاره شد كه دست كسی به آن نمی رسد، جز آن كه خدای تعالی او را برگزیده و تربیت نموده و برای تكمیل و تزكیه و تربیت به سوی سایر عباد فرستاده. واحدی را چاره نباشد، جز تمسك و مصاحبت و معیت با ایشان. و چون نشود كه حق تعالی امر به متابعت و اطاعت جمعی كند كه راه


معرف ایشان مسدود و یا صعب باشد، لهذا او صافی برای آن صادقین ذكر نموده كه هر كس تواند به وسیله یافتن آن اوصاف در شخصی، متبوع و مطاع خود را پیدا كند پس فرمود: لیس البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب و لكن البر من آمن بالله و الیوم الآخر و الملائكة و الكتاب و النبیین و آتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی و المساكین و ابن السبیل و السائلین و فی الرقاب و اقام الصلوة و آتی الزكوة و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا و اولئك هم المتقون [10] .

نیكویی یا نیكوكار نه آن است كه برگردانید رویتان را به جانب مشرق و مغرب ولكن نیكوكار آن كه ایمان آورد به خدای تعالی و روز بازپسین و فرشتگان و پیغمبران. و مال دهد بر دوستی او به خویشان و یتیمان و درویشان و راه گذراندن و سؤال كنندگان و در آزاد نمودن بندگان و به پای دارد نماز را و به دهد زكات را و وفا كنندگان به پیمان خود چون پیمانی كنند و عهدی نمایند. و صبر كنندگان در حال پریشانی و تنگدستی و در حال ابتلا به امراض و اسقام و در حین كارزار. ایشان اند آنانی كه راست گفتند و ایشان اند كه پرهیزگاران اند. و در جای دیگر فرموده: انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئك هم الصادقون [11] .

جز این نیست كه ایمان آورندگان (یعنی به ایمان كامل تمام) آنان اند كه ایمان آوردند به خدای تعالی و رسول او آنگاه ریبه و شكی نكردند و مجاهده كردند به مالهای خود و جانهای خود در راه خداوند، اینان راستگویان.


و بر متأمل پوشیده نیست كه این دو آیه كریمه، داراست تمام آنچه در مراتب صدق گفته شد. پس آن صادقین كه امت مأمورند به متابعت ایشان، دارای این اوصاف و اعمال خواهند بود. و بر منصف متفحص مطلع بر احوال سابقین مستور و مخفی نیست كه انسان دارای تمام این اوصاف، دیده و شنیده نشده جز حضرت امیرالمومنین علیه السلام و یازده نفر از فرزندانش علیهم السلام. چنان كه در كتب امامت مشروح شده و این اوراق محل ذكر آن نیست. غرض در این جا اشاره بود به مقامات صدق و این كه درجه مسامیه آن، مختص به آن بزرگواران است. و باقی بندگان به حسب تقسیم الهی در هر درجه، حظی و نصیبی دارند.


[1] آل عمران، س 3، آيه 147.

[2] منافقون، س 63، آيه 1.

[3] منافقون، س 63، آيه 1.

[4] صف،س 61، آيات 2 و 3.

[5] نورالثقلين، ج 5، ص 310؛ تفسير قمي، علي بن ابراهيم، ج 2، ص 365.

[6] توبه، س 9، آيه 77 - 75.

[7] رك: ص 132 همين كتاب.

[8] انعام، س 6، آيه 162.

[9] توبه، س 9، آيه 119.

[10] بقره، س 2، آيه 177.

[11] حجرات، س 49، آيه 15.